نقطه سرخط...
درباره وبلاگ

من خدا رو دارم کوله بارم بر دوش سفری می باید سفری بی همراه گم شدن تا ته تنهایی محض سازکم با من گفت: هر کجا لرزیدی از سفر ترسیدی تو بگو از ته دل(من خدا را دارم) منو سازم چندیست که فقط با اوییم... با سلام خدمت همگیه دوستان عزیزخودم.بنده ی حقیر این وبلاگ رو تازه راه اندازی کردم خوشحال میشم با انتقادهاو پیشنهادای خود منو در ساخت هرچه بهتراین وبلاگ یاری کنیدباتشکر فراوان فریـــاد التماس دعا
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اجتماعی و آدرس faryadi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 12
بازدید کل : 9077
تعداد مطالب : 14
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



اجتماعی
یاد خدا آرامش دهنده ی قلب هاست
چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, :: 6:59 بعد از ظهر ::  نويسنده : فریاد       

چرا بغض داری؟


تو به من نگاه نکن...من درد زیاد دارم...


من زیاد خورد شدم و شکستم...تو نباید شکل من باشی...


تو زندگی کن...


زندگی کن تا نگن بخند...مجبورت نکنن اونی باشی که نمیخوای...


بذار کسی نفهمه دلت خونه...آخه دیگران تو رو نمیخوان...فقط تظاهراتو دوس دارن...


دوس دارن باهاشون بگی و بخندی...و وقتی تموم شدی،سطل زباله...


گریه نکن........................................................................................


مواظب خودت و اشکای دونه دونت باش...


نقطه ته خط...



دانشجویی سر کلاس فلسفه نشسته بود. موضوع درس درباره خدا بود .

استاد پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که صدای خدا را شنیده باشد؟ کسی پاسخ نداد .

استاد دوباره پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که خدا را لمس کرده باشد؟ دوباره کسی پاسخ نداد.

استاد برای سومین بار پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که خدا را دیده باشد؟ برای سومین بار هم کسی پاسخ نداد. استاد با

قاطعیت گفت: با این وصف خدا وجود ندارد.

دانشجو به هیچ روی با استدلال استاد موافق نبود و اجازه خواست تا صحبت کند. استاد پذیرفت. دانشجو از جایش برخواست و

از همکلاسی هایش پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که صدای مغز استاد را شنیده باشد؟ همه سکوت کردند.

آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را لمس کرده باشد؟ همچنان کسی چیزی نگفت.

آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را دیده باشد؟

وقتی برای سومین بار کسی پاسخی نداد، دانشجو چنین نتیجه گیری کرد که استادشان مغز ندارد.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







   
 
   

ابزار وبلاگ